به گزارش مشرق، میلاد حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی(ص) از مناسبتهای مهم و اعیاد ویژه مسلمانان است که در شعر شاعران آئینی هم متجلی است. در ادامه نوسرودههایی از شاعران از نظرتان میگذرد.
علی زراعی رضایی
لبی تر میکند تا آسمان از جوشش جامت
میافتد آسمان و هرچه در او هست در دامت
شبیه قله قافت نباشد قله قافی
کجا سیمرغ پایش میرسد بر ساحت بامت!
برای قامتت قیمتگذاری جز خدایت نیست
اساس مُلک، عدل است و اساس عدل، اندامت
به رقص آورده بوی موی عطرانگیزت آدم را
که شد بخشوده آدم با فقط آوردن نامت
گلویت از ید بیضای موسی گرم و روشنتر
شده خورشید روشن از نظر بر نقره خامت
به نام نامیات عیسی دمش بر مردگان میزد
گلستان شد به ابراهیم آتشها به پیغامت
رسید از سمت یوسف پیرهن، یعقوب بینا شد
توسل کرد بر نور نگاهت، چشم بادامت
به عشق روی تو در چاه بدر افتاد هر شب ماه
و یوسف دست بر چاقو سپرد از این قد و قامت
سلیمان حکم اگر بر باد هم میکرد از این بود
که شد شاگرد دانشگاه عشق و وحی و الهامت
هزاران سال جبرائیل در حال دعا بودهست
مگر در وقت حج بندد دخیل بند احرامت
ازل را از ازل بودی، ابد را تا ابد هستی
فقط در حیطه علم خدا باشد سرانجامت
تو تا خاتم شدی، شد حلقه پیغمبران کامل
شده محراب آدم تا به عیسی گودی گامت
شدی تو شاهبیت مولوی و سعدی و حافظ
نظامی و سنایی شاعر دریای اکرامت
به جز زهرا و حیدر هیچ کس نشناخت قَدرت را
علی آیینهات، زهرا گل گلدان اسلامت
به قربان دل پردرد و لبخند شکرخیزت
چه لبخندی زدی پیش خدا بر روی آلامت
دهان واکرده تا نور خدا خاموش گردانند
همانهایی که روی بام میدادند دشنامت
علی، تنها علی گنجایش فهم تو را دارد
نه هرکس روی منبر رفت باشد اهل افهامت
تو شأنت قاب قوسین است اَو اَدنیٰ...، چه میداند
شتربانی که میخواهد بدزدد روح احکامت
همین که نام تو در سینه گرم اذان باقیست
جزای خیر فتح خیبر است و حُسن انجامت
چه انجامی از این بهتر که حیدر را، ولی خواندی
ولی الله شد آن کس که شد شیرینی کامت
محمد باشی و عشقت نباشد در دلم! هیهات
گدای رحمةٌ للعالمینم، تشنه جامت
محمد،ای محمد،ای دلیل خلقت افلاک
دعا کن امتت را هر سحر، هر صبح، هر شامت
به این امت عیان کن مهدیات را با دعای خود
مگر پیدا شود از کعبه آن ماه دلآرامت
عبدالمجید فرایی
لولاک، به گوشِ جان شنیدم
نازت به بهایِ جان خریدم
تو، ناز و نیاز آفریدی
کوشیدم و ناز تو، کشیدم
با فطرتِ خویش خو گرفتم
از نفخه تو به تو رسیدم
نشناخته عمق ذات پاکت
از باغ تو، خوشه خوشه چیدم
از خویش که بهرهای ندیدم
در کوی تو، خانهای گُزیدم
هر روز، ارادتم فزون شد
یک چشمه ز رمز و راز دیدم
شوریدگیام، فزونتر از پیش.
چون قلب تپنده میتپیدم
مانند کبوتران عاشق
در گرد و حریم تو پریدم
خوبان همه با تو بسته پیمان
دیدم، سخنانشان شنیدم
صحبت، ز «محمد امین» شد
در سایه نامش آرمیدم
مستی بکند، از این سخن خاک
کولاک، لما خلقت الافلاک
محمود تاری
ماه رسالت و ولا ماه ربیع الاول است
ماه طلوع انما ماه ربیع الاول است
ماه ولا و ماه دین ماه هدایت و یقین
ماه رهایی از خطا ماه ربیع الاول است
ماه علی و فاطمه ماه نوا و زمزمه
ماه کرامت و سخا ماه ربیع الاول است
ماه امام مجتبی ماه عزیز مرتضی
ماه بهار مصطفی ماه ربیع الاول است
ماه حسین و زینب و ماه طلوع مکتب و
ماه رسول کبریا ماه ربیع الاول است
ماه نبی، مه حسن، ماه گل و مه چمن
ماه تجلی وفا ماه ربیع الاول است
ماه خزان غنچه و ماه مسیر کوچه و
ماه وقوع صد بلا ماه ربیع الاول است
ماه جنون و ماه دل ماه دوباره آه دل
ماه نوای لالهها ماه ربیع الاول است
ماه امام عسکری ماه عزای دیگری
ماه به داغ مبتلا ماه ربیع الاول است
ماه شهادت حسن ماه خزان یاسمن
ماه غم آور عزا ماه ربیع الاول است
ماه نسیم رحمت و ماه شمیم عزت و
ماه نزول هر عطا ماه ربیع الاول است
ماه طلوع صبح نور آینه دار هر سرور
ماه ز غم شدن رها ماه ربیع الاول است
ماه ولادت نبی ماه تجلی علی
ماه بهار آشنا ماه ربیع الاول است
ماه شکوه اهل دین ماه رسول آخرین
ماه صداقت و صفا ماه ربیع الاول است
ماه امید سائلان ماه وصال بیدلان
ماه صلابت و بقا ماه ربیع الاول است
ماه امامت گل و ماه به گل توسل و
ماه حدیث هل اتی ماه ربیع الاول است
ماه امام عاشقان ماه پیام عاشقان
ماه طلوع مقتدا ماه ربیع الاول است
ماه، ولی کردگار آن گل سرخ انتظار
ماه نگار جانفزا ماه ربیع الاول است
ماه عروج انبیا ماه تمام اولیا
ماه علی مرتضی ماه ربیع الاول است
ماه نیاز «یاسر» و ماه فروغ خاطر و
ماه تبار مصطفی ماه ربیع الاول است